بازاریابی خط مقدم تمام کسبوکارها و برندهاست. بازاریابی برند نهتنها وظیفهی بخش بازاریابی بلکه بر دوش تکتک افراد سازمان، بخشهای سازمان و عناصر تشکیلدهندهی برند است. بهتر است بهجای آنکه بازاریابی را خط مقدم شرکتها دانست، خط مقدم شرکتها را اصلیترین رکن بازاریابی دانست! کمی پیچیده شد! درواقع هر شخص یا هر عنصر از یک برند که احتمال اولین برخورد با مخاطب را دارد بهعنوان خط مقدم محسوب میشود.
چند بار تابهحال از دیدن پیکهای موتوری عزیز و زحمتکش دیجیکالا و نوع برخورد آنها تعجب کردهاید؟ که صدالبته این ایراد به دیجیکالا وارد است نه به پیکهای موتوری و مسئولین تحویل! هیچ انسانی نیست که دوست نداشته باشد با ظاهری آراسته با حجم کاری مشخص، استرس پایین و اطمینان از تأمین مالی کار کند. خیلی ساده است اگر یک سازمان دقیقاً مثل دیجیکالا با مسئولین تحویل مرتبتر و خوشروتر و … باشد حتماً شما به آن سازمان درخواست کالا خواهید داد.

چند بار شده غذایی که پیک موتوری یک رستوران برای شما آورده سرد بوده؟ جعبهی پیتزاها لهشده یا صندوق حمل غذا آنقدر کثیف و کهنه بوده که از خرید خود پشیمان شدید. چند بار شده نوشابه در کنار غذا گرم شده و غذا در کنار نوشابه سرد! چند سازمان و شرکت بوده که با مراجعه به نگهبانی آن برخورد بد و زنندهای با شما شده؟
تمام اینها خط مقدم بازاریابی برند است، هر عنصری که مخاطب با آن اولین برخورد و البته برخوردهای بعدی را دارد. میتوان موارد زیر را بهعنوان بخشی از عناصر بازاریابی برند دانست:
– نام برند (تأثیر نام برند بر مخاطب تأثیری ماندگار است. برداشتی که مخاطب از برند بر اساس نام آن خواهد داشت بهسختی تغییرپذیر خواهد بود.)
– عناصر بصری مانند لوگوی شرکت، فاکتور شرکت، سربرگ، کارت ویزیت، جلد سیدی، رنگسازمانی و …
– عناصر دنیای دیجیتال مانند سایت، صفحات اجتماعی، فیلمها، تیزرها، پادکستها و …
– عناصر هویت آوایی برند مانند، سرود، موسیقی یا جینگل (دینگدینگ صاایران یادتان هست؟) و …
– عناصر کلامی برند مانند شعار سازمانی، تبلیغاتی و … (مثلاً شعار یا اسلوگان برند کاله «… با ماست» هست،این چه ذهنیتی برای مخاطب ایجاد میکند؟!)
– عناصر مفهومی برند، مانند خطمشیها، دیدگاهها، رویکردها (مثلاً برند داو که بر روی زیبایی طبیعی خانمها برندسازی کرد)
– برخورد کارکنان یک برند؛ خواه پاسخگوی خودکار تلفنی بخش مشتریان باشد، خواه اولین کارشناس تلفنی که به مخاطب پاسخ میدهد، خواه نگهبانهای دم در یک سازمان، خواه مسئول پذیرایی شرکت، خواه پیک موتوری تحویل کالا و …
– نمای یک فروشگاه، ساختمان و یا دکوراسیون داخلی شرکت.
– بوی مطبوعی که در فروشگاه یا سازمان به مشام میرسد
– و …
درواقع هر عنصری که با حواس ششگانه مخاطب سروکار دارد و مخاطب آن را بهعنوان یک المان از برند چه بهصورت خودآگاه و چه بهصورت ناخودآگاه دریافت میکند خط مقدم بازاریابی برند است.

مفهوم برندسازی داخل سازمانی یا اینترنال برندینگ نیز از همین اصل پیروی میکند. باید هویت برند بهاندازهای واضح باشد که تمام افراد و عناصر سازمان خود را بخشی از آن برند و مبلغ آن بدانند. باید آنقدر ارزشهای برند والا، ساده، شفاف و قابلدرک باشد که در تمام عناصر و افراد یک سازمان یا شرکت نمود داشته باشد.
حالا سؤال اینجاست که این کار عظیم چگونه صورت میگیرد. شاید در بیان آنقدر بزرگ و دستنیافتنی باشد که بگویید بیخیال! اما کافی است از همان ابتدای تأسیس سازمان یا از همین امروز در ادامهی کار سازمان یا شرکت شروع به رعایت یکبهیک این اصول در تمامکارهایتان باشید. هنوز در ایران برخورد مؤدبانه یک مزیت رقابتی بزرگ است و میتواند شمارا بهعنوان یک برند در ذهن مخاطب تعریف کند! هنوز هم دادن خدمات خوب و خدمات پس از فروش محترمانه و مسئولانه در ایران میتواند شمارا به یک برند تبدیل کند! هنوز هم فرستادن غذا، کالا یا هر چیز دیگری به خانهی مشتری با کارکنانی مرتب، مؤدب و خوشرو، با یک بستهبندی مناسب و وسیلهی نقلیه مناسب میتواند باعث برند شدن و وفاداری مشتریان شود! بودن در یک کشور جهان سوم همیشه عیب نیست میتوان از این ضعفها استفاده کرد و با کمترین انرژی در رقابتها پیروز شد.
این مهم نیست که تقویم دیواری شما به دست مشتریان سابق برسد یا یک تیزر تلویزیونی بیکیفیت و بیمفهوم داشته باشید، این مهم نیست که در کدام بزرگراه تبلیغهای بدون هدف داشته باشید. کافی است روی خط مقدمهای خود سرمایهگذاری زمانی و مالی کنید تا چندین برابر در بازاریابی برند چه ازلحاظ سهم بازار و چه ازلحاظ کاهش هزینهها از رقبا جلوتر باشید.
از فردا در هر بخشی از سازمان یا شرکت یا کسبوکار خود که میخواهد تغییراتی بدهید و یا جذب نیرو داشته باشید به هویت برند خود و خط مقدم بازاریابی برند خود بیندیشید، هنوز رقابت برندها در ایران بر سر اصول اولیه است، بهآسانی میتوانید پیروز این رقابت شوید.